۱۳۹۰ اسفند ۱۸, پنجشنبه

رنج هایِ بی گنج بصیر احمد دولت آبادی

دیشب جزوه ی 93 صفحه ای زندگینامه ی بابه مزاری را که دولت آبادی نوشته است خواندم. پیوسته آنرا خواندم و در آخر بعد از چندین سال، که گریه فراموشم شده بود، مستانه گریه کردم.  بصیر احمد دولت آبادی در این جزوه ما –فرزندان ناخلف و مفت خورده ی بابه مزاری- را با حقایقی مواجه می سازد که پیش از این هیولای رو سیاه قدرت و دیو مکار ثروت دانستن آنها را از ما دریغ کرده است، تا مبادا بازار پر رونق شان با کساد روبرو گردد.
بصیر احمد دولت آبادی؛ در هر کجا و هروقت که بوده، دست از نوشتن و به اصطلاح خودش "ادای دین" نسبت مردمش برنداشته است. باوجود تغییرات روزگار و به تبع آن تغییرات و رنگ بازی و رنگ پذیری چهره ها، بصیر احمد دولت آبادی هرگز اما از کسی رنگ نپذیرفت. او یکبار از اوایل جوانی از پیشوای شهیدش رنگ پذیرفته بود وبا خودش تعهد کرده بود که تا آخر عمر آنرا نگهدارد. روزگار بر دیگران هرچه زر و زور آورد، اما برای او بجز درد و تلاش چیزی نیاورد. دیگران در جستجوی زمین و تکاپوی مقام سیاسی شدند، اما او با چشمان ضعیف و دستان خالی تحقیق کرد و کتاب منتشر نمود. دیگران عکس بابه را بر موتر چسپاندند و شعار دادند و هر روز دکان پر رونق تری از فروش خون بابه باز کردند اما او در حسرت نبود آن "بوطیقای ناب عدالت" اشک ریخت و  با وساطت کلمات با کاتب به گفتگو نشست و به تفسیر دردهای این "مردم بخت برگشته" پرداخت.
وقتی من این گونه از دولت آبادی یاد میکنم ، بدین معنا نیست که کارهای او عاری از هرگونه کم و کاست است.کارهای فرهنگی و نوشته های دولت آبادی و دیگر نویسندگان هم نسلش از آنجا که به نخستین گروه مردم ما تعلق دارند بیشتر از امروزی های دانشگاه رفته نیاز به نقد و بررسی دلسوزانه دارد. نسلی که دردهای مردم آنها را نویسنده ساخت. نسلی که هرگز اجازه داده نمی شد به آسانی مکتب و دانشگاه بروند. اما اگر از واقعیت نگذریم این نسل تاهنوز پرکارترین و صادق ترین نسل فرهنگی مردم مایند.
در آخر باید خاطر نشان نمایم که اگر جوانان نویسنده و فرهنگی امروز ما اگر هریک به اندازه ی یک چهارم دولت- آبادی تعهد و تلاش و به اندازه یک پنجم او صداقت و  وفاداری به مردم و آرمانهای بابه مزاری داشته باشند، تمام حقایق تاریخ مردم ما آشکار شده و زمینه های بهره برداریها و فریبکاری های شیخ آصف های هر زمان به حداقل خواهد رسید. برعلاوه فرهنگی غنی و پرافتخاری نیز برای نسلهای آینده ی مردم ما به میراث خواهد ماند. برای استاد بصیر احمد دولت آبادی عمر دراز و سلامتی آرزو می کنم.