۱۳۹۱ شهریور ۲۰, دوشنبه

بامیان، همچنان بام دنیاست

بامیان را "بام دنیا" گفته اند، بام دنیا یعنی جایی که از آنجا می توان بر دنیا اشراف داشت. تا زمانی که قامت بلند بودا بر این بام استوار بود کسی بر این اشراف شک نداشت. درست به همین دلیل بود که "زانوها"ی بودا را نادر افشار ، "بیضه و آلت"ش را زن امیر دوست محمد خان به توپ بست، و زمانی که داعیه ی فاشیستی-پشتونیستی در زمان داوود خان اوج گرفت، "بینی" آسیایی اش را تراشیدند و "چشمان بادامی" اش را تخریب کردند. اما بودا هم-چنان استوار ماند. ولی زمان که تندروی اسلامی با سنت های پشتونیستی در هم آمیخت، بودا دیگر تاب ایستادن نیاورد و به قول مخملباف از تماشای آن همه جنون اسلامی و جهالت قبیلوی-پشتونیستی، "شرم" آورد و فروریخت. دیگر همه کس باورشان شده بود که شکوه و تمدن از بامیان رخت بر بست.
اما نه، بامیانی ها بعد از آن، جای خالی بودا را با نصب اریکین بر سر یگانه چهار راه شهر شان پُر، و با راه اندازی حرکت های بی نظیر مدنی شان، عظمت معنوی بودا را زنده کردند.
در ادامه ی اعتراض های مدنی، مردم بامیان دو بار علیه ستم گری سید واحدی بهشتی که متهم به تجاوز و قتل شکیلا م
ی باشد، دست به اعتراض زدند. با آن هم زمان که متوجه شدند، حرف های شان از پشت گوش دستگاه عدلی-قضایی کشور نه تنها که "خر سوار تیر می شود، بلکه دستگاه عدلی-قضایی خود "خر" گشته است، بار سوم به میدان شهر شان تجمع کردند، تا "آدم شان" کنند.
برای خفه کردن این صداها، پراگنده و منحرف سازی این گردهمایی ها، فکوری بهشتی، واحدی بهشتی و دیگر افراد سیادت طلب هرچه در "خریطه " داشتند را ریختند. اما نه تنها که کارگر واقع نشد، بل تشت رسوایی شان را محکم تر بر زمین کوبید.
ایجاد گروه ترور و اختطاف و سوء قصد ناکام آنها به جان "عبدالله برات" نشان دهنده ی اوج دست-پاچگی و استیصال آنهاست.
با آن آگاهی بلند سیاسی-مدنیِ که مردم بامیان به آن دست یافته اند، دیگر گریز قاتل از چنگ "قانون جنگل" دولت حاکم اگر ممکن به نظر برسد، اما از چنگ عدالت و افکار عامه ی مردم بامیان ناممکن به نظر می رسد.
بار دگر بامیانی ها، ثابت کردند که "ساکنان بام دنیا" اند.